نهانخانه ی دل
نهانخانه ی دل
ای برده امان از دل عشاق کجایی...
نوشته شده در تاريخ 9 / 2 / 1389برچسب:, توسط میم و حا و میم و دال |

سلام به همه

خوبین انشا الله؟

شکر خدا...

چرا آدما انقدر لجبازن؟

چرا حاضرن هزاران تناقض و پارادوکس خود ساخته رو همزمان تو زندگیشون تحمل کنن، ولی از مواضع اشتباهشون کوتاه نیان؟؟؟

چرا آدما اینجورین که مثلا یه زجریو ۵ سال تحمل می کنن و وقتی سرشون به سنگ می خوره، به چه کنم چه کنم میفتن و مدتی تو ملامت و سلامت سپری می کنن و دوباره یه ۵ سال اشتباه دیگه؟؟؟

آخه چرا؟؟؟

چرا همیشه قصه ها به سر می رسه، ولی کلاغ بخت برگشته ی قصه ها به لونش نمی رسه...

آقایون، خانوما، بیاین تصمیم بگیریم...

تصمیم بگیریم که تو اولین قصه ی زندگیمون، کمک کنیم و این پرنده ی بیچاره رو به لونش برسونیم...

 

میم و حا...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.