چه کنم با غم تنهایی
چه کنم با بودن...؟
چه بود شیوه ی رسوایی
چه کنم با بودن؟
--
همه می گویند انسانیم و
همه شیادند
همه کارم شده شیدایی
چه کنم با بودن؟
--
همه جا بوی تملق آید
همه جا رنگ ریا
من و آدم و شکلک حوّایی
چه کنم با بودن؟
--
من و غم، من و حسرت یک سیب
من و منظره ی خاک
من و حالت انسان آرایی
چه کنم با بودن؟
--
همه ساعتها غرق سوالی
که چرا گریه ی ماه؟
همه شبها شب رویایی
چه کنم با بودن؟
--
همه نام و نشان، وقت حیات
همه جا بی خبری
به بادیه با دل دریایی
چه کنم با بودن؟
--
من و بی خوابی، من و بی تابی
مه و نوری نا یاب
من و حسرت یک لالایی
چه کنم با بودن؟
--
ز خدا پرسم یا ستّار
چه بود راز غروب
چه بود راز مسیحایی
چه کنم با بودن؟
--
ز خدا خواهم رفتن را
به حق قامت یار
نیایدم غم فردایی
چه کنم با بودن؟
--
همیشه حسرت دوری یار
همیشه شهر و دیار
آینه ام همه مینایی
چه کنم با بودن؟
--
شبان چو حضرت موسایم
به انتظار فرج
چهل شب و تب سینایی
چه کنم با بودن؟
--
ز خدا خواهم رفتن را
رفتن در دل خاک
پنهان از غم پیدایی
چه کنم با بودن...؟
--
چه کنم با بودن و طوفانها
چه کنم با شبها
همه می گویند "2-1-2-1-10-10"
چه کنم با بودن...؟؟؟
میم و حا...
نظرات شما عزیزان: